شعر کلاسیک و نو فارسی

وبلاگ ادبی و فرهنگی شعر کلاسیک و نو فارسی

میکند سلسله زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا

فریاد | سه شنبه نهم خرداد ۱۴۰۲ | 13:14

میکند سلسله زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا

می‌کُند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا
می‌کِشد نرگس مست تو به میخانه مرا

متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه
از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا

هوس در بناگوش تو دارد دل من
قطرهٔ اشک از آنست چو دردانه مرا

دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت
کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا

درد سر می‌دهد این واعظ و می‌پندارد
کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا

چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم
تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا

از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید
نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا

عبید زاکانی

  • صفحه اصلی
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
پیوندها
  • فریاد
  • مروری بر شعر و ادبیات جهان
  • آموزش زبان و ادبیات فارسی
  • واگویه‌ها و ادبیات جهان
  • شعر کلاسیک و نو فارسی
آرشیو وب
  • خرداد ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲

F A R Y A D . N E T

تمامی حقوق برای شعر کلاسیک و نو فارسی محفوظ است .